از منزل کفر تا به دین یک نفس است
وز عالم شک تا به یقین یک نفس است
این یک نفس عزیز را خوش میدار
گر حاصل عمر ما همین یک نفس است
(خیام، رباعیات)
در کتابها آمده است که نام قدیمی شهر رشت دارالمرز یا دارالامان بوده که قبل از این دو، به آن بیه میگفتهاند. بیه در لغتنامهها، رود یا مصب بین دو رودخانه معنی شده و چنین به نظر میرسد که دلیل این نامگذاری، قرار گرفتن آن در میان دو رودخانه است که به مثابه حفاظ و دیوار شهر محسوب میشد. دهخدا معتقد است، چون شهر رشت در سال ۹۰۰ هجری ساخته شده، بنابراین برای نام این مکان از ماده تاریخ آن استفاده کردهاند و کلمه رشت به حساب ابجد ۹۰۰ هجری است.
آنچه مسلم است نام این شهر برای نخستین بار در کتاب حدود العالم یا «حدود العالم من المشرق الی المغرب» یا «کرانههای جهان از خاور تا باختر»، از کتابهای مهم و مشهور جغرافی در دوران سامانیان که به سال ۳۷۲ هـ . ق/982م. نگارش یافته با صفت ناحیه بزرگ آمده است؛ متاسفانه نام نویسنده کتاب مشخص نیست.
آبادانی شهر رشت، از زمان شاه عباس صفوی که در آن زمان، به صورت قصبه بوده شروع شد و در زمان قاجار، به دلیل توسعه اقتصادی میان ایران و روسیه، برای نوغان و سایر محصولات گسترش پیدا کرد. به این ترتیب رشت در قرن 19 میلادی به دروازه اروپا بدل شد. گریگوری والریانویچ ملگونف، سیاح روس که سال ۱۲۷۵ هجری قمری به رشت سفر کرده بود، در خاطرات خود نوشته است که این شهر در آن روزگار دارای ۵۴۶ خانه، ۱۰۲۱ مغازه و 27 هزار و 314نفر جمعیت بوده است.
در این زمان اعتبار سیاسی رشت به حدی بود که دولتهای روسیه، بریتانیا و عثمانی در شهر رشت کنسولگری داشتند.
سال 1839 میلادی یک هیأت سیاسی فرانسه به همراهی کنت دو سرسه، نخستین وزیرمختار آن کشور روانه ایران شد. یکی از اعضای این هیأت بیبر اشتاین کازیمیرسکی بود که علاوه بر مأموریت خود، از سوی ژول مل، مترجم بنام شاهنامه، مأموریت داشت برخی مشکلات اشعار فردوسی را با ادیبان ایرانی در میان گذارد و شرح و تفسیر آنها را برای او بنویسد. کازیمیرسکی خود بعدها دیوان منوچهری را به زبان فرانسه ترجمه کرد و یکی از متخصصان ادبیات فارسی شد.
ژان باتیست نیکلا (1875- 1814)، عضو دیگر این هیأت بود که با سمت مترجم سفارت به ایران آمده بود. نخست منشی سفارت شد و بعد کنسول فرانسه در رشت. او 30 سال در ایران ماند. نیکلا سال 1867 به فرانسه بازگشت و در این سفر ترجمه نیمی از بوستان سعدی، همراه با 464 رباعی ترجمه شده و منسوب به خیام را همراه مقدمهای در شرح تصوف و مراحل سیر و سلوک با خود به فرانسه برد. این نخستین ترجمه کامل رباعیات خیام به زبان فرانسه بود.
فرانسه تا آن زمان همواره پیشگام در شناساندن ادبیات کلاسیک ایران به اروپاییان بود، اما این بار چنین نبود، زیرا ادوارد فیتزجرالد انگلیسی نخستین کسی بود که خیام را به انگلیسی ترجمه کرد و به اروپا رساند. ترجمه او برداشتی بود نسبتا آزاد که بر دل خوانندگان انگلیسی و اروپایی نشست. نیکلا نیز همانند بسیاری دیگر از فرانسویان و اروپاییان نخست با متن انگلیسی رباعیات آشنا شد. خواندن این اشعار او را بر آن داشت تا آنها را بیواسطه از زبان فارسی به فرانسه برگرداند و افتخار نخستین مترجم فرانسه تمام رباعیات خیام را نصیب خود کرد. اما بسیاری، حتی فیتزجرالد، به نیکلا ایراد گرفتند که چرا سراینده رباعیات را صوفی و عارف معرفی و در شرح سیر و سلوک عارفان و وصف اندیشههایشان قلمفرسایی کرده است. نیکلا، حکیم عمر خیام را چنین درک کرده بود؛ ایرادات راه به جایی نبرد و رباعیات ترجمه شده مورد پسند فرانسویان قرار گرفت و مخاطب بسیاری را به خود جلب کرد، ترجمه نیکلا با روح زمان خود هماهنگ بود.
شاید نیکلا فلسفه عمیق خیام را خوب درک نکرده باشد، اما فرانسویان به او اعتماد داشتند؛ او فارسی خوب میدانست و چنان که خود میگفت، ترجمهاش از رباعیات و تفسیرش بر شعر حافظ و دیگران مورد تائید ادیبان ایرانی بود. نیکلا در ترجمه بخشی از بوستان سعدی که در سال 1869، دو سال پس از ترجمه رباعیات خیام منتشر شد هدف خود را از ترجمه این آثار برتر، خدمت به ادبیات فرانسه و گشودن راهی نو در برابر شاعران فرانسوی دانست تا بتوانند از سرچشمه زلال ادبیات و شعر فارسی سیراب شوند.
در پایان ترجمه رباعیات خیام نیکلا به خط فارسی چنین آمده است:
«به دستور سرکار نیکلا، قنسول دولت بهیه فرانسه حرره محمد اسمعیلبن محمد فی شهر رمضان 1283[= میلادی1866].»
بنابراین، متن فارسی کتاب یکسال پیش از انتشار آن نوشته شده و نیکلا نیز تا سال 1866 در رشت بوده است. لازم به ذکر است که قبل از نشر کامل رباعیات خیام، ژان ـ باتیست نیکلا 50 رباعی منتخب را در مجله شرق از الجزایر تا مستعمرهها سال 1863 منتشر کرد.
رباعیات خیام امروز بیش از 40 مترجم فرانسه زبان به خود دیده ، اما ژان ـ باتیست نیکلا همواره بر پله نخست ایستاده است. نیکلا در کارنامه کاری خود تألیف نخستین فرهنگ دوزبانه فرانسه- فارسی را نیز دارد. او پس از انتشار رباعیات خیام در فرانسه به ایران بازگشت و پس از مرگ در گورستان مسیحیان تهران به خاک سپرده شد.
منابع:
ـ رضا زاده شفق صادق (1321)، تاریخ ادبیات ایران، تهران، چاپخانه دانش.
ـ حدیدی جواد (1373)، از سعدی تا آراگون، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
ـ حکیم عمر خیام (1383)، رباعیات، مقدمه سعید نفیسی، تهران، نشر نامک.
ـ ملگونف گریگوری والریانویچ (1364)، سفرنامه ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر، تصحیح و ترجمه مسعود گلزاری، تهران، انتشارات دادجو.
دکتر ایلمیرا دادور / دانشیار دانشگاه تهران